لویس پیدا شده. لویس عزیز من. لویس جان

- بله. سلام پری بانو. من بی حوصله ام. دو صفحه کتاب میخوانی من بخوابم؟

+ من باید برم برای تمرین. یک آهنگ محلی ایرانی هست، به نام سرکتل. من هشت ساله بودم ...

- دو صفحه کتاب میخوانی برای من؟

+ من باید برم.

- آهنگ سر کتل را میخوانی؟

می خواند و گوش میکنم.

+ عجب زندگی ای شده.

- واقعا ها. من از صبح تا حالا به این فکر میکنم که روزی ده بار من به او میگم feel free to text me anytime و روزی دوازده بارم او. بعد وقتی بی حوصله هستم باید دست به دامان کسی مثل تو باشم.

+

- احمقانه ست که. نیست؟

+ چرا. هست.

- خلاصه اینکه ما در مکان اشتباه، و در زمان اشتباه هستیم. ترا نمیدانم. اما من عمیقا، شدیدا، واقعا دچار دوگانگی شخصیتی شدم.

+ تو از کجات دوگانه شدی؟

- از همه لحاظ. من به ارزش های اینا اهمیت قائل نیستم. اینا به ارزش های من.

+ منم

- دو صفحه کتاب میخوانی من بخوابم؟ بعد که خواندی خودت قطع کن. من حال ندارم تکان بخورم.

+ "پابلو کشیش پیری بود که مورد احترام همه به شمول آنهایی که به مذهب عقیده..."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد